آی واژه | خاقانی

وی ماه روز وش ز شبستان کیستی
وی ماه روز وش ز شبستان کیستی
وی ماه روز وش ز شبستان کیستی
وی ماه روز وش ز شبستان کیستی
وی ماه روز وش ز شبستان کیستی
وی ماه روز وش ز شبستان کیستی
با لعل نیم ذرهٔ خندان چو آفتاب
با لعل نیم ذرهٔ خندان چو آفتاب
با لعل نیم ذرهٔ خندان چو آفتاب
با لعل نیم ذرهٔ خندان چو آفتاب
با لعل نیم ذرهٔ خندان چو آفتاب
با لعل نیم ذرهٔ خندان چو آفتاب
با لعل نیم ذرهٔ خندان چو آفتاب
سایه نشین دیدهٔ گریان کیستی
سایه نشین دیدهٔ گریان کیستی
سایه نشین دیدهٔ گریان کیستی
سایه نشین دیدهٔ گریان کیستی
سایه نشین دیدهٔ گریان کیستی
سایه نشین دیدهٔ گریان کیستی
سایه نشین دیدهٔ گریان کیستی
ای آیتی که سجده کنم چون رسم به تو
ای آیتی که سجده کنم چون رسم به تو
ای آیتی که سجده کنم چون رسم به تو
ای آیتی که سجده کنم چون رسم به تو
ای آیتی که سجده کنم چون رسم به تو
ای آیتی که سجده کنم چون رسم به تو
ای آیتی که سجده کنم چون رسم به تو
گویی کز ایزد آمده در شان کیستی
گویی کز ایزد آمده در شان کیستی
گویی کز ایزد آمده در شان کیستی
گویی کز ایزد آمده در شان کیستی
گویی کز ایزد آمده در شان کیستی
گویی کز ایزد آمده در شان کیستی
گویی کز ایزد آمده در شان کیستی
پشت من از زبان شکسته شکست خورد
پشت من از زبان شکسته شکست خورد
پشت من از زبان شکسته شکست خورد
پشت من از زبان شکسته شکست خورد
پشت من از زبان شکسته شکست خورد
پشت من از زبان شکسته شکست خورد
پشت من از زبان شکسته شکست خورد
خردی هنوز طفل زبان دان کیستی
خردی هنوز طفل زبان دان کیستی
خردی هنوز طفل زبان دان کیستی
خردی هنوز طفل زبان دان کیستی
خردی هنوز طفل زبان دان کیستی
خردی هنوز طفل زبان دان کیستی
خردی هنوز طفل زبان دان کیستی
مهری نه بر زبانت و مهری نه بر دلت
مهری نه بر زبانت و مهری نه بر دلت
مهری نه بر زبانت و مهری نه بر دلت
مهری نه بر زبانت و مهری نه بر دلت
مهری نه بر زبانت و مهری نه بر دلت
مهری نه بر زبانت و مهری نه بر دلت
مهری نه بر زبانت و مهری نه بر دلت
بی شرم کودکی ز دبستان کیستی
بی شرم کودکی ز دبستان کیستی
بی شرم کودکی ز دبستان کیستی
بی شرم کودکی ز دبستان کیستی
بی شرم کودکی ز دبستان کیستی
بی شرم کودکی ز دبستان کیستی
بی شرم کودکی ز دبستان کیستی
چون شانهٔ سر است گل آلود پای دل
چون شانهٔ سر است گل آلود پای دل
چون شانهٔ سر است گل آلود پای دل
چون شانهٔ سر است گل آلود پای دل
چون شانهٔ سر است گل آلود پای دل
چون شانهٔ سر است گل آلود پای دل
چون شانهٔ سر است گل آلود پای دل
جویای آنکه آینهٔ جان کیستی
جویای آنکه آینهٔ جان کیستی
جویای آنکه آینهٔ جان کیستی
جویای آنکه آینهٔ جان کیستی
جویای آنکه آینهٔ جان کیستی
جویای آنکه آینهٔ جان کیستی
جویای آنکه آینهٔ جان کیستی
دوشت نیاز این جگر سوخته نبود
دوشت نیاز این جگر سوخته نبود
دوشت نیاز این جگر سوخته نبود
دوشت نیاز این جگر سوخته نبود
دوشت نیاز این جگر سوخته نبود
دوشت نیاز این جگر سوخته نبود
دوشت نیاز این جگر سوخته نبود
امشب به وعدهٔ دل بریان کیستی
امشب به وعدهٔ دل بریان کیستی
امشب به وعدهٔ دل بریان کیستی
امشب به وعدهٔ دل بریان کیستی
امشب به وعدهٔ دل بریان کیستی
امشب به وعدهٔ دل بریان کیستی
امشب به وعدهٔ دل بریان کیستی
خاکی دلم در آتش و خون آب می شود
خاکی دلم در آتش و خون آب می شود
خاکی دلم در آتش و خون آب می شود
خاکی دلم در آتش و خون آب می شود
خاکی دلم در آتش و خون آب می شود
خاکی دلم در آتش و خون آب می شود
خاکی دلم در آتش و خون آب می شود
تا تو کجائی امشب و مهمان کیستی
تا تو کجائی امشب و مهمان کیستی
تا تو کجائی امشب و مهمان کیستی
تا تو کجائی امشب و مهمان کیستی
تا تو کجائی امشب و مهمان کیستی
تا تو کجائی امشب و مهمان کیستی
تا تو کجائی امشب و مهمان کیستی
از دیده جرعه دان کنم از رخ نمک ستان
از دیده جرعه دان کنم از رخ نمک ستان
از دیده جرعه دان کنم از رخ نمک ستان
از دیده جرعه دان کنم از رخ نمک ستان
از دیده جرعه دان کنم از رخ نمک ستان
از دیده جرعه دان کنم از رخ نمک ستان
از دیده جرعه دان کنم از رخ نمک ستان
تا نوش جام و خوش نمک خوان کیستی
تا نوش جام و خوش نمک خوان کیستی
تا نوش جام و خوش نمک خوان کیستی
تا نوش جام و خوش نمک خوان کیستی
تا نوش جام و خوش نمک خوان کیستی
تا نوش جام و خوش نمک خوان کیستی
تا نوش جام و خوش نمک خوان کیستی
محراب جان مایی ازین مایه آگهم
محراب جان مایی ازین مایه آگهم
محراب جان مایی ازین مایه آگهم
محراب جان مایی ازین مایه آگهم
محراب جان مایی ازین مایه آگهم
محراب جان مایی ازین مایه آگهم
محراب جان مایی ازین مایه آگهم
آگه نیم که صورت ایوان کیستی
آگه نیم که صورت ایوان کیستی
آگه نیم که صورت ایوان کیستی
آگه نیم که صورت ایوان کیستی
آگه نیم که صورت ایوان کیستی
آگه نیم که صورت ایوان کیستی
آگه نیم که صورت ایوان کیستی
بر هر صفت که داری خاقانی آن توست
بر هر صفت که داری خاقانی آن توست
بر هر صفت که داری خاقانی آن توست
بر هر صفت که داری خاقانی آن توست
بر هر صفت که داری خاقانی آن توست
بر هر صفت که داری خاقانی آن توست
بر هر صفت که داری خاقانی آن توست
ای از صفت برون شده تو آن کیستی
ای از صفت برون شده تو آن کیستی
ای از صفت برون شده تو آن کیستی
ای از صفت برون شده تو آن کیستی
ای از صفت برون شده تو آن کیستی
ای از صفت برون شده تو آن کیستی
ای از صفت برون شده تو آن کیستی